مادر ادامه داد”ببین پسرم ما هیچ کار اشتباهی نکردیم، جک، تو پسر من هستی درست مثل بابی. سپس به سرعت گفت: “ببین، من می دانم که تو احتمالا از آن لذت بردی. من قبلا به تو گفتم که در مورد پسران نوجوان می دانم.” و لبخند زد. و گفت “من https://1848025.onzeblog.com/26887367/the-سارق-diaries